شهداي سوهان طالقان

پاسدار شهيد جعفر صالحي

عکس دوران ابتدائي

شهيد جعفر صالحي، بتاريخ 24/6/1344 در تهران به دنيا آمد. پدرش مرحوم رضا صالحي فرزند اوس علي النقي متولد روستاي سوهان طالقان و مادرش رخساره يونسي فرزند علي اکبر متولد روستاي خرشتم شهرستان املش و خانواده وي، ساکن تهران بودند جعفر فرزند ارشد خانواده و داراي يک برادر و سه خواهر بود

خانواده شهيد در محله توليد دارو – مهر آباد جنوبي سکونت داشتند و جعفر دوران کودکي و تحصيل در دبستان و راهنمائي خود را در همان محل، سپري مي نمايد. وي با شروع و پيروزي انقلاب اسلامي، مشابه ساير مردم، در فعاليت هاي انقلابي، به خصوص در مسجد و بسيج محل سکونت خويش، حضوري فعال دارد

شهيد جعفر صالحي در نوجواني

شهيد با تحصيل در دبيرستان شفق خانعلي خيابان سينا – خرمشهر تهران، در سال 1363 ديپلم خود را در رشته اقتصاد اخذ مي نمايد. بعلاوه وي فردي انسان دوست و با اهالي محل و به خصوص محرومان، روابط خوبي برقرار مي کند. به نحوي که برخي مواقع در هنگام مراجعت از مسجد و بسيج محل، مشاهده ميشود که شهيد، حتي کاپشن يا لباس هاي خود را به ساير نيازمندان بخشيده است

سال 1360 - از راست به چپ، شهيد جعفر صالحي - آقاي عباس زينعلي - شهيد حسين انصافي

سپس با توجه به علاقه وافري که به خدمت در نيروهاي انقلابي داشت، در تابستان 1363، به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تهران، در مي آيد. در مهر همان سال، دوره تکميلي آموزش نظامي را در پادگان امام حسين ع، طي مي نمايد. وي بعد از ترخيص از دوره آموزشي سپاه، با رضايت و علاقه کامل به لشگر 10 سيد الشهداء انتقال مي يابد و در واحد اطلاعات و عمليات لشگر، تا زمان شهادت در جبهه هاي جنگي تحميلي، مشغول خدمت ميشود

شهيد در اين دوره، نسبت به ساير رزمندگان، بسيار مهربان و صميمي است. حتي وي از پوشيدن لباس فرم سپاه خود داري کرده و در زمان استفاده از مرخصي، با لباس خاکي، به منزل مي آيد. لذا در مقام سوال که چرا شما از لباس رسمي سپاه استفاده نمي کنيد؟ اظهار داشته است که براي حفظ حرمت و يک رنگي با بسيجيان، وي تمايلي به پوشيدن لباس فرم سپاه در مقابل ساير رزمندگان ندارد و دوست دارد، کاملا خاکي و مشابه ايشان باشد

شهيد جعفر، از حدود آذر 1363 در مناطق عملياتي لشگر ده سيد الشهداء و مناطق مورد نياز براي شناسائي عمليات بعدي، حضور فعالي دارد. لذا در آخرين مرحله از شناسائي قبل از اجراي عمليات فريب در عمليات والفجر 8 - اواخر دي ماه 1364، شهيد به همراه يکي از مبارزان عراقي، جهت تکميل عمليات شناسائي، به جزيره مجنون مي روند. آنها با استفاده از يک موتور، ابتدا تا آنجا که ممکن است به منطقه مورد نظر، نزديک ميشوند و سپس با مخفي کردن موتور، به صورت پياده به سمت جزيره مجنون عراق مي روند و در نهايت با گذشتن از نيزارها و مسير آبي و خاکي منطقه، حسب اعلام همراه شهيد، تا کنار و خود جاده اصلي و آسفالت، شهر بصره به بغداد را شناسائي مي کنند

سپس بعد از برگشت و در حاليکه تازه سوار موتور خود شده اند، که شهيد در جلو و مبارز عراقي در پشت سر، به ناگهان گلوله توپي در جلوي موتور منفجر شده و قطعات آن، بدن شهيد در ناحيه ناي سينه و پهلو، به شدت مجروح مي گردد. لذا مبارز عراقي، با زحمت بسيار زياد، بدن مجروح جعفر را با موتور به عقب جبهه حمل کرده و سپس به تهران منتقل مي شود. جعفر در حدود يک هفته، در بيمارستان شهيد مدرس سعادت آباد، بستري مي شود و لکن با توجه به وضعيت جسماني، از ملاقات عمومي، ممنوع مي گردد


مراسم تشييع شهيد

به دليل شدت جراحات وارده و نگهداري در اتاق مخصوص و اتصال انواع وسائل پزشکي و مراقبتي، وقتي جعفر ملاحظه مي کند که پدرش مرحوم رضا صالحي، با مشاهده وضعيت فرزند خويش، بسيار ناراحت و نگران مي باشد، شهيد نيز نگران وضعيت پدر شده و از اطرافيان مي خواهد که براي رعايت حال پدر، او را به بيمارستان و ملاقات، نياورند

نفر وسط، مرحوم رضا صالحي، پدر شهيد جعفر، - نفر سمت چپ، حاج حسنقلي زينعلي پدر شهيدان محمد و رضا زينعلي

النهايه به دليل وضعيت بد جراحات وارده و شدت خونريزي و عدم امکان بهبودي عناصر حياتي بدن شهيد، سرانجام در تاريخ 4/11/1364 و چند روز قبل از شروع عمليات والفجر 8، شهيد جعفر صالحي، به شهادت مي رسد و در بهشت زهراي تهران، قطعه 27 رديف 15 شماره ت، به خاک سپرده ميشود

در ادامه تصاويري از مراسم تشييع و متن کامل وصيت نامه شهيد، تقديم مي گردد

وصيت نامه پاسدار شهيد جعفر صالحي

روحش شاد و در جوار شهداي صدر اسلام و دشت کربلا، محشور باد